273 !

ساخت وبلاگ

بیکار نشستم تو دفتر و برای اولین بار تو این 2 ماه سرم خلوته !

منتظر سمانم...

دستم تازه داشت گرم میشد به نوشتن پست که زنگ زد 5 دیقه ای میاد :))

نزدیک 3 هفتست ندیدمش ! قبل از تعطیلات 13 و  14...

انقد هیچی رو ننوشتم یادم نمیاد واقعا دیگه باید چی بنویسم ثبت شه.

ننوشتم از تورایی که رفتیم...ضرب دیدگی پام ... مسافرت رامسر...

خوابام... بیتابیام...

شبای قدری که نرفتم...همکار جدید...

بستری شدن مامان بابا... 

رویای آمریکا...و و و...

نمیدونم کِی اما دلم میخواد بنویسم تک تکشو ...

ثبت شه...

نزدیک 2 ماهه زندگیم شده روزمرگی...روتین !

صب تا عصر دفتر... خونه ... خواب !

گاهی بیرون و دوباره و دوباره...

دیشب بعد از مدتها تا 4 صبح با امیر دردودل کردیم...

و من فهمیدم که دیگه چقـــــــــــدر نمیتونم حرف بزنم و چقـــــــدر سخته این

حرف نزدن و نتونستن و دوباره خفه شدن...

مث روزایی شدم که همون خفگیِ باعث دوباره نوشتن تو وب شد...

سال 96 !

فک کنم باید دوباره استارت بزنم تا خوب شم...

اما... خودمونیما !

چه خوبه یکی رو داشته باشی حرف نزنی و بفهمه ...

به قولِ شاعر گفتنی : 

 

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی...

که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد :)

 

ما که نداریم ! شماهایی که دارین خوشبحالتون ...

241 ! شـــــــهریـآرِ جـــــــان ......
ما را در سایت 241 ! شـــــــهریـآرِ جـــــــان ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 179msmsms179 بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:22