256 !!!

ساخت وبلاگ
نه ذوق و شوقِ رفته برمیگرده دیگه و نه آدمِ رفته...

تهش اینه که یه چیز ناقصِ ساختگی واسه آدم میمونه

و یه آدمی که دیگه نه میشناسیش و نه دیگه میشه دلت مثل قبل قرص باشه بهش..

فقط ... 

فقط گاهی دلتنگِ خاطرات میشی ُ کسی که اونارو برات ساخته !

نه این آدمِ عوض شده ...

عمیق که فکر میکنم میترسم از این بی حسی ! 

نسبت به تو... شایدم آرامش قبل طوفانه !

شاید درست همونجایی که کامل بی تو زندگی کردنُ یاد گرفتم برگردی ُ من ...

اینبار سست شدنُ بی ارادگی در کار نیست :)

برگردی هم پیدام نمیکنی ...

داشتم پستِ جدید حامد رو میدیدم که خونده بود ! کامنت لیلای شما رو دیدم ...

چقدر پرهام بزرگ شده !

دلم میخواست بدونم اسم داداشش رو روهام گذاشتین یا نه ؟

کاش این بی حسی ادامه داشته باشه ...

کاش از هجوم اینهمه بی حسی دوباره یه حس دلتنگیِ شدید نیاد سراغم ...

کاش همینجا تموم شه تا ابد ! 

اما من برات مینویسم...حتی اگه کوچکترین حسی هم نمونده باشه برام :)

مینویسم تا یادم نره آتیشِ عشق چقدر سوزونده منُ ...

بعضی زخما باید تا ابد تازه بمونه تا دوباره نری سراغ اونی که زخم زده :)

بحایِ تازه کردنِ تو خودم تازه نگهش میدارم این داغ رو ...

تازه اما سرد ... خاموش ... بی حس !

 

241 ! شـــــــهریـآرِ جـــــــان ......
ما را در سایت 241 ! شـــــــهریـآرِ جـــــــان ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 179msmsms179 بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 20:35